سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز - سال گذشته، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، نتایج گزارشی با عنوان رصد فرهنگ رفتاری خانوادههای ایرانی در سال ۱۳۹۶ را منتشر کرد که در آن آمار تازه و جالبی از مصرف فرهنگی خانوارهای ایرانی ارائه شده. در این پژوهش آمده است: افزایش قیمت کتاب، سرانه مطالعه در کشور را کاهش داده است. حدود ۵۸ درصد افراد پانزدهساله و بیشتر که باسواد هستند (معادل ۳۰ میلیون و ۷۸۶ هزارو ۷۲۶ نفر) در سال قبل از آمارگیری، مطالعه کتاب غیردرسی داشتهاند، سرانه مطالعه کتاب غیردرسی افراد پانزدهساله و بیشتر، ۷ ساعت و ۴۱ دقیقه در ماه بوده است.
شروع بحران کرونا با همه محدودیتهایی که به وجود آورد، این امید را در دل علاقهمندان به مطالعه و کتاب افزایش داد تا بیشتر از قبل بخوانند، اما افزایش قیمت کتاب، سدی بزرگ برای خرید آن شد.
در گزارش پیشرو با برخی از فروشندگان باسابقه کتاب در مشهد درباره این موضوع گفتگو کردهایم و آنها نیز دلایلی را برای کاهش فروش کتاب بر شمردهاند که در ادامه میخوانید.
از کتاب چاپی دلزده شدهاند
«اصحاب کتاب مشتاق خرید هستند، اما متأسفانه به دلیل پشتیبانی نکردن مسئولان از ناشران، قیمت کتاب بالاست.» این صحبت حمید شاکری، مسئول فروشگاه کتاب «شایان» در خیابان راهنمایی است که ۳۴ سال سابقه فعالیت دارد. او کاهش قدرت خرید مردم برای کتاب را معلول تخصیص ندادن یارانه به ناشران میداند و میگوید: پیشتر مشتری داشتم که روز واریز حقوقش به فروشگاه میآمد و برای هرکدام از اعضای خانوادهاش کتاب میخرید، اما اکنون امثال او هر دو ماه هم یک کتاب نمیخرند.
سپس اضافه میکند: بیشتر مسئولان نظرشان این است برای بهبود فضای فرهنگی کشور به کتاب نیاز است و مردم باید به سمت خواندن کتاب بروند، اگر قیمت کتاب مناسبتر باشد خیلی راحتتر میشود عنوانهای کتاب را به مشتری پیشنهاد داد و مشتری نیز بهجای تورق سرسری، خرید میکند. درصورتیکه افزایش قیمتها باعث شده مخاطبان سابق ما به دنبال فضای مجازی و دانلود کتاب باشند. بهنوعی از کتاب دلزده شدهاند.
یارانه کاغذ، ویژه کتابهای مذهبی
برخی، ازجمله شاکری، بر این باور هستند شیوع ویروس کرونا و به دنبال آن افزایش خانهنشینی مردم باعث شده است خیلیها وارد فضای فرهنگی و کتاب شوند و خودشان را با مطالعه سرگرم کنند، اما قیمت کتاب وضعیت اسفباری پیداکرده است: من و همه همکارانم، فروشمان در مقایسه با سالهای قبل، یکسوم شده است. بهعنوانمثال درزمانی که قیمت کتاب ۱۰ یا ۱۵ هزار تومان بوده، قشر کارمند با ۱۰۰هزار تومان برای ۴ نفر بر اساس جنسیت و موضوعات مورد علاقهشان خرید میکردهاند، اما اکنون کتاب زیر قیمت ۳۵ و ۴۰ هزار تومان نیست و اگر کسی بخواهد فقط دو کتاب کودک بخرد باید ۱۰۰هزار تومان پول بدهد؛ بنابراین خیلی از مردم وسعشان به خرید کتاب نمیرسد.
شاکری در پاسخ به این سؤال که اختصاص یارانه به ناشران پیشتر به چه صورت بوده است؟ میگوید: درگذشته بر اساس تعداد چاپهای کتاب، ناشران درخواست خرید کاغذ میکردند و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بر اساس قطع کتاب که رُقعی، وزیری و ... و اینکه چند صفحه است و در چه شمارگانی به چاپ میرسد، به نرخ مصوب دولتی، کاغذ تعاونی میداد، اما چند سالی است که کاغذ یارانهای را بیشتر ناشران ندارند. طبق جوابی که من از بیشتر ناشران گرفتهام یارانه کاغذ را فقط به برخی ناشران دادهاند، درحالیکه در ۴۰ سال گذشته، کتابهای کودکان و نوجوانان مخاطب بیشتری داشتهاند.
او ادامه میدهد: مادری که بخواهد یک کتاب اطلاعات عمومی برای فرزندش بخرد باید تقریبا ۱۸۰هزار تومان هزینه کند و این مبلغ در حد توانش نیست. درحالیکه قیمت این کتاب درگذشته ۲۵هزار تومان بوده است. به نظر من، گرانی باعث میشود خانوادههایی که دوست دارند فرزندانشان وارد فضای فرهنگی شوند نتوانند. یعنی افزایش قیمتها بین مخاطب و کسی که کتاب چاپ میکند، فاصله انداخته است.
ناشران محتاطتر عمل میکنند
به گفته شاکری پدیده بیماریزای جدیدی که در یک سال گذشته پیشآمده، طوری نیست که بخواهند روی آن سرمایهگذاری کنند، زیرا مردم خاطره خوشی از کرونا ندارند.
او در این مدت تجربهای از فروش بعضی از نوشتافزارهایش پیدا کرده و تنفر مردم از کرونا را اینطور تشریح میکند: در فروشگاهم، ۱۰ درصد نوشتافزار دارم که برای کار راهاندازی مشتریان میفروشم. به بعضی از مشتریها که یک اتود با مارک کرونا معرفی میکنم میگویند خواهش میکنیم از کرونا صحبت نکنید.
ما حاضریم با قلم نی بنویسیم، ولی نام این ویروس را نشنویم. گذشته از این صحبت، ناشران سرشناسی مانند امیرکبیر، چشمه، قطره که شاید باسابقه نیمقرن یا ۷۰سال دارند کار میکنند، این روزها در انتخاب کتاب برای خودشان محتاطتر عمل میکنند. یعنی انتشار و چاپ کتاب را گزینهای کردهاند؛ آنها از ما آمار میگیرند از هر کتابی چقدر فروش داشتهایم و اگر ۷۰ درصدش را پیشفروش کرده باشند، آنوقت چاپ میکنند. زیرا برایشان هزینهبردار است کتابی که مخاطب ندارد را چاپ کنند.
شاکری بر این باور است: به خاطر معاشرت با افراد تحصیلکرده و بافرهنگ، علاقه وافری در شغل فرهنگی است که باعث شده ما ادامه کار بدهیم، اما از مسئولان گلهمند هستیم. مردم خیلی دوست دارند در مقولات فرهنگی فعال باشند درصورتیکه پشتیبانی و حمایت شوند؛ برای من مشتری میآید و باذوق و شوق از داخل گوشیاش ۱۰عنوان کتاب میخواند. وقتی عناوین را مقابلش میگذارم و قیمتها را بررسی میکند، چرتکهای میاندازد و ناامیدانه میگوید، برمیگردم.
نبود انگیزه در کنار نداشتن قدرت خرید
حمید الهدادی نیز از فروشندگان باسابقه کتاب در مشهد است میگوید: کاغذ دو سال است گران شده و از آن زمان تاکنون، شمار کتابها ۱۰۰ یا ۲۰۰ نسخه شده است. درمجموع مثل ده، پانزده سال گذشته مردم نه انگیزه مطالعه دارند، نه قدرت خرید کتاب.
او گریزی بهروزهای دور میزند و میگوید: حدود دهه۷۰ بیشتر مشتریان که کتاب میخریدند، در کنارش روزنامه و مجله هم میخریدند. بهعلاوه، مناظره و مباحثه و نقد هم میکردند و درباره کتابها نظر میدادند، اما اکنون انگیزه بین مردم نیست.
الهدادی رفتار مخاطبانش را اینگونه تشریح میکند: مردم بیشتر به فضای مجازی رو آوردهاند. من در فروشگاهم، خیلی مشتری ثابت داشتم، اما بیشتر مشتریهای ثابتم را از دست دادهام به دلیل اینکه هرکدام یک گوشی هوشمند خریدهاند و نسخههای «پی دی اف» بیشتر کتابها را در گوشیشان دارند. یا فایل صوتی دارند و خودشان را راحت کردهاند.
«کتاب اولین گزینه حذف از سبد خانوار است به دلیل اینکه یک عده فکر میکنند کتاب جزو کالای ضروری نیست.» این گفته اله دادی است و ادامه میدهد: مثلا اگر تعطیلاتی پیش بیاید، برخی خانوادهها ترجیح میدهند فرزندانشان را سوار ماشین کنند و بروند پیتزا بخورند، ولی حاضر نیستند آن هزینه را صرف خرید کتاب کنند، چون فکر میکنند ضروری نیست. درصورتیکه روحمان مثل جسممان نیاز به غذا دارد.
او وقتی میخواهد از کاهش آمار فروشش سخن بگوید به دستگاه کارتخوان مغازه اشاره میکند و میگوید: این دستگاه به سیستم دارایی وصل است؛ هرقدر فروش بیشتر باشد به همان میزان هم مالیات میآید. وقتی تراکنش، کم باشد از مالیات هم خبری نیست.
فروش خوب به دلیل خانهنشینی مردم
«فروش ما بهتر شده است.» این جمله کوتاه را از مسئول کتابفروشی«جاودان خرد» ، در احمدآباد میشنویم که شعبه اصلیاش به نام «گوتنبرگ» در تهران ۷۰سال سابقه دارد. امیر نیرومند، دلیل سخنش را دوران کرونا و افزایش خانهنشینی مردم میداند و میگوید: ما هم دوران رکود داشتهایم. بهویژه در دورههایی که مشاغل را گروهبندی میکردند و باید کتابفروشیها تعطیل میشدند. کاهش فروش در آن دوره که فقط از طریق گرفتن سفارش در صفحه اینستاگرام کار میکردیم طبیعی بود، اما از زمانی که فعالیت حضوری را از سر گرفتهایم فروش خوبی داریم. به گفته او مشتریها متفاوت هستند، اما بیشترشان خریدار هستند و موضوعات مختلف را پیگیری میکنند. البته کتابهای فروشگاه ما جور است و ما برای همه سلیقهها کتاب داریم.
با اینکه بعضی از کتابفروشیها بیشترین موفقیت خود در فروش و حفظ مخاطبان قدیمی را با استفاده حداکثری از ظرفیتهای فضای مجازی به دست آوردهاند، اما به اعتقاد برخی از عاملان فروش کتاب، فروش مجازی بهتنهایی کمککننده نیست. در ابتدای همهگیری کرونا، تغییر ساعت فروش و محدود شدن فعالیت فروشگاههای کتاب در کاهش فروش بسیار تأثیرگذار بود. پس از آن نیز تعطیلی زودهنگام کسب و کارهایی مثل کتابفروشیها، صاحبان این شغل را با سختیهای بیشتری روبهرو کرد. این در حالی است که کتابفروشیها، نقطه اتصال فرهیختگان و علاقهمندان به فرهنگ در فضای مکتوب است؛ بنابراین صنعت نشر همانند دیگر صنعتها نیازمند شناسایی نیازهای خود است تا خواسته متقاضیانش را برآورده کند و ذائقه فرهنگی مردم را تغییر دهد.